آموزش پرایس اکشن RTM سبک معامله گری واقعی

سبک آموزش و استفاده از روش تحلیلی پرایس اکشن RTM به منظور فعالیت در بازارهای مالی و دستیابی به سود ثابت اهمیت دارد. برای رسیدن به این هدف، شما باید به عواملی که قیمت را در مکان فعلی خود نگه داشته یا به محدوده‌ای خاص واکنش نشان داده است، آگاهی پیدا کنید. همچنین باید توانایی پیش‌بینی حرکت بعدی قیمت را داشته باشید. در روش تحلیلی پرایس اکشن آر تی ام، به تمامی این سوالات پاسخ‌هایی قابل قبول می‌توان یافت.

اصطلاح RTM مخفف عبارت “Read The Market” می‌باشد. این عبارت نشان‌دهنده ضرورت درک عمیق از بازارهای مالی و توانایی پیش‌بینی حرکت بعدی قیمت است. این سبک تحلیلی بر مبنای نمودارهای کندل استیک شکل گرفته است و برای تسلط بر کندل‌ها و تشخیص الگوهای آن‌ها ضروری است. در این روش، از هیچ اندیکاتور فارکسی استفاده نمی‌شود. به جای آن، تمرکز بر روی نواحی عرضه و تقاضای بازار قرار دارد. سبک RTM مناسب انواع سبک‌های سرمایه‌گذاری از جمله بلندمدت، میان‌مدت، کوتاه‌مدت و حتی اسکالپینگ می‌باشد. در مقالات پیشین سایت بروکرلند به معرفی و آموزش پرایس اکشن برای معامله در بازارهای مالی پرداختیم، با این مقاله نیز همراه باشید تا پرایس اکشن RTM را کاملا بررسی نماییم.

معرفی پرایس اکشن RTM و دلیل عدم استفاده از اندیکاتورها

در سبک پرایس اکشن آر تی ام قبل از هر چیز مهم است بدانیم از هیچ اندیکاتوری استفاده نمی گردد، به دلایل متعدد:

تاخیر در اندیکاتورها: اندیکاتورهای قیمتی معمولاً بر اساس حرکت‌های قیمتی گذشته محاسبه می‌شوند. این به این معنی است که آنها دارای تاخیر در نمایش تغییرات قیمت هستند و در برخی موارد نمی‌توانند به طور دقیق و به موقع به تغییرات بازار واکنش نشان دهند.

معتمد بر قیمتی نیستند: اندیکاتورها توسط قیمت‌ها تأثیر می‌پذیرند و به دلیل اینکه قیمت‌ها توسط عوامل گوناگون متحول می‌شوند (مثل اخبار، تحولات اقتصادی و سیاسی و غیره)، پس آن ها نمی‌توانند همیشه تغییرات واقعی را با دقت درک کنند.

استفاده از کندل های قیمتی: در سیک پرایس اکشن RTM، تمرکز بر روی نمودارهای کندلی (شمعی) قرار دارد. این نمونه از انواع نمودار در فارکس توانایی نشان دادن الگوها و تغییرات قیمتی را به صورت گرافیکی دارند و از تحلیل داده‌های گذشته بهره می‌برند.

تمرکز بر تحلیل مستقیم بازار: پرایس اکشن آر تی ام به شما اجازه می‌دهد تا با توجه مستقیم به نمودارهای قیمتی و با در نظر گرفتن نواحی عرضه و تقاضای بازار، تحلیل کنید. این روش بیشتر بر تفهم عمقی از رفتار بازار تأکید دارد تا اعتماد به اندیکاتورهایی که ممکن است به تأخیر بیفتند.

منحصر به یک روش نیست: در پرایس اکشن RTM، شما باید با توجه به شرایط بازار و تحلیل خودتان تصمیم‌گیری کنید، بدون اتکا به روش‌های استاندارد و اندیکاتورهای عمومی. این به شما امکان می‌دهد تصمیم‌گیری‌های بهتری بر اساس شناخت عمیقتری از بازار انجام دهید.

در نهایت، سبک پرایس اکشن آر تی ام که توسط سایت ReadTheMarket ایجاد گردید، تاکید بر درک تحولات بازار از طریق تحلیل مستقیم قیمت‌ها و الگوهای کندلی دارد، به عوض اعتماد به اندیکاتورهای مشتق شده از قیمت‌ها را کاهش می‌دهد. این روش به معامله‌گران اجازه می‌دهد به صورت عمیق‌تری با بازار ارتباط برقرار کنند و تصمیم‌گیری‌های بهتری را بر اساس درک شخصی خود انجام دهند

سبک معامله گری آر تی ام

انواع کندل های قیمت در پرایس اکشن آر تی ام

انواع کندل‌های قیمتی در سبک پرایس اکشن RTM می‌توانند توصیف کنندهٔ حرکت‌های قیمتی در بازار باشند و اطلاعات مهمی را دربارهٔ تراز قدرت خریداران و فروشندگان ارائه دهند.

  • کندل مومنتوم: یکی از انواع اصلی کندل‌های قیمتی در پرایس اکشن آر تی ام، کندل مومنتوم است. کندل‌های مومنتوم به عنوان نمایندهٔ حرکت‌های قیمتی با شدت در بازار شناخته می‌شوند. این کندل‌ها معمولاً بیشترین تغییرات را نسبت به کندل‌های قبلی نشان می‌دهند و نشان‌دهندهٔ قدرت خریداران یا فروشندگان در بازار هستند. طول بدنهٔ کندل مومنتوم معمولاً بیشتر از مجموع طول دنباله‌های آن است.

کندل مومنتوم در پرایس اکشن RTM  به دلیل بیشترین تغییرات نسبت به دیگر کندل‌ها، می‌تواند نشان‌دهندهٔ تغییرات قدرت بازار باشد. اگر کندل مومنتوم سبز باشد، نشان‌دهندهٔ قدرت و تسلط خریداران است، در حالی که کندل مومنتوم قرمز به نمایندگی از قدرت و تسلط فروشندگان است. همچنین، کندل‌های مومنتوم بدون دنباله یا شدو به معنای حرکت قدرتمند و بدون مقاومت بزرگ از سمت خریداران یا فروشندگان است.

به علاوه، اندازه و شکل دنباله‌های کندل‌ها نیز می‌تواند اطلاعات اضافی دربارهٔ تراز قیمتی ارائه دهد. این تفاوت‌ها در ارتفاع یا پایین بودن آن ها می‌تواند نشان‌دهندهٔ تراز قیمتی و تعادل قدرت بین خریداران و فروشندگان باشد.به طور کلی، کندل مومنتوم در سبک پرایس اکشن آر تی ام یکی از الگوهای اصلی است که توسط معامله‌گران برای تشخیص قدرت و جهت حرکت بازار استفاده می‌شود.

  • کندل ERC (Extended Range Candle): در پرایس اکشن آر تی ام اگر فاصله بین قیمت سقف و کف در یک کندل بزرگتر از معمول باشد، به آن کندل ERC یا کندل با رنج گسترده گفته می‌شود. این نوع کندل‌ها نشان‌دهندهٔ حرکت‌های قیمتی قوی و تغییرات قدرت در بازار هستند.
  • کندل NRC (Narrow Range Candle): در صورتی که فاصله بین سقف و کف یک کندل کمتر از معمول باشد، به آن کندل NRC یا کندل با رنج محدود گفته می‌شود. این نوع کندل‌ها به تراز‌های تنش و تعادل در بازار اشاره می‌کنند و معمولاً در نواحی بیس تشکیل می‌شوند.

انواع کندل های قیمت در پرایس اکشن آر تی ام

منطقه تنش

در پرایس اکشن آر تی ام از نواحی تنش میان خریداران و فروشندگان در بازار استفاده بسیار می شود. این نواحی اغلب به نام “منطقه بیس” یا “منطقه تنش” شناخته می‌شوند و نشان‌دهندهٔ مقاومت و حمایت در بازار می‌باشند. به طور کلی، منطقه بیس نقطه‌ای است که بین قیمت‌های سقف (highs) و کف (lows) قرار می‌گیرد و تعادلی نسبی در قدرت خریداران و فروشندگان ایجاد می‌کند.

در کندل‌های بیس، بدنهٔ کندل معمولاً کوچکتر از مجموع طول دنباله‌ها (shadows) است. این نوع کندل‌ها توسط معامله‌گران پرایس اکشن RTMبه عنوان ناحیه‌هایی از تنش یا تعادل میان قوای خریداران و فروشندگان تشخیص داده می‌شوند. رنگ بدنه کندل در اینجا اهمیت ندارد و به عنوان یک نشانه‌ای از تغییر قدرت خریداران و فروشندگان در نظر گرفته نمی‌شود.

در سبک پرایس اکشن RTM کندل‌های بیس در شکل‌های مختلف می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا نواحی تنش و تعادل در بازار را شناسایی کرده و از آن‌ها برای تصمیم‌گیری در معاملات خود بهره ببرند. این مناطق معمولاً به عنوان نقاط ورود یا خروج از معاملات استفاده می‌شوند و معامله‌گران با توجه به تغییرات در این نواحی تصمیم‌های معاملاتی را اتخاذ می‌کنند.

تعریف سطوح حمایت و مقاوت در پرایس اکشن RTM

سطوح حمایتی و مقاومتی از اهمیت بسیار بالایی در تحلیل پرایس اکشن آر تی ام و تصمیم‌گیری معامله‌گران برخوردارند. در این توضیحات، به طور خلاصه به این مفاهیم، اشاره می‌کنیم:

  • سطوح حمایت/مقاومت مینور: این نوع سطوح حمایت و مقاومت به مناطقی اشاره دارند که قیمت در آن‌ها فقط یک بار تغییر مسیر داده است. این سطوح به عنوان سطوح مینور یا جزئی شناخته می‌شوند و نشان‌دهندهٔ نقاط نسبتاً کوچکی از تغییر مسیر قیمت در بازار هستند.
  • سطوح حمایت/مقاومت ماژور: این نوع سطوح حمایتی و مقاومتی در پرایس اکشن RTM نشان‌دهندهٔ نقاطی هستند که قیمت پس از برخورد با آن‌ها تغییر مسیر داده و به سمت مخالف حرکت کرده است. این سطوح به عنوان سطوح ماژور یا مهم شناخته می‌شوند و نقاط تعیین‌کنندهٔ تغییر جهت قیمت در بازار محسوب می‌شوند.

با درک این دسته‌بندی‌ها در پرایس اکشن آر تی ام، معامله‌گران قادر به شناسایی نقاط کلیدی در نمودارها می‌شوند و از آنها برای تصمیم‌گیری معاملات خود بهره می‌برند. سطوح حمایتی و مقاومتی به عنوان نقاط مرجع برای تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات و همچنین تعیین استاپ لاس که از مهمترین انواع سفارشات در فارکس است برای پیشگیری از استاپ اوت شدن استفاده می‌شوند.

این نکته در تحلیل بازار با سبک پرایس اکشن آر تی ام  بسیار مهم است و با تفاوت‌های اساسی در مقایسه با تحلیل تکنیکال کلاسیک روبرو می‌شویم. در تحلیل تکنیکال کلاسیک، وقتی که قیمت به خط حمایت یا مقاومت واکنش نشان می‌دهد، این سطح به عنوان نقطه قوت تأیید می‌شود و احتمال تغییر جهت و ریورسال از آنجا بالا می‌رود.

اما در سبک پرایس اکشن آر تی ام، اصول تا حدی متفاوت هستند. در اینجا تفاوت اصلی در تصور از نحوه تغییر قوانین عرضه و تقاضا در طول زمان است. از آنجا که بازار پویا است و تقاضا و عرضه همیشه در تغییرند، تحلیلگران آر تی ام انتظار دارند که هر بار قیمت به سطح حمایت یا مقاومت برخورد کند، قدرت آن سطح کمتر شود و تعداد خریداران یا فروشندگان کاهش یابد.

تعریف سطوح حمایت و مقاوت در پرایس اکشن RTM

در واقع، این دیدگاه در پرایس اکشن RTM از انعطافی بودن بازار و تغییرات در نیازها و انتظارات معامله‌گران نشئت می‌گیرد. وقتی قدرت تقاضا یا عرضه در یک سطح حمایت یا مقاومت کم می‌شود، انتظار می‌رود که بازار در این نقطه تغییر کند. به عبارت دیگر، در سبک آر تی ام، انتظار می‌رود که هر برخورد به سطح SR باعث کاهش قوت این سطح شود و در نتیجه بازار به سمت شکستن آن حرکت کند. این تفکر به تحلیلگران کمک می‌کند تا بهترین لحظه برای ورود یا خروج از معاملات را تشخیص دهند و با توجه به نحوه تغییرات آگاهانه عمل کنند.

انواع الگوها و ساختارها در سبک پرایس اکشن آر تی ام

در این تحلیل، ساختارهای چهارگانه قیمتی مبتنی بر عرضه و تقاضا، به عنوان الگوهای قیمتی مورد استفاده قرار می‌گیرند تا تغییرات حرکت قیمت‌ها را تشخیص دهند. این ساختارها شامل RBR، DBD، DBR و RBD هستند. برای درک بهتر این مفاهیم، به توضیحات زیر توجه فرمایید:

رالی بیس رالی (RBR – Rally Base Rally): در این ساختار، ابتدا بازار به سمت بالا حرکت می‌کند که در پرایس اکشن آر تی ام به عنوان رالی (Rally) شناخته می‌شود. سپس بعد از حرکت صعودی، قیمت به یک ناحیه محدوده (بیس) می‌رسد که در آن تقاضا و عرضه در تعادل هستند. این بیس می‌تواند به صورت یک یا چند کندل ناحیه (مثلاً کندل‌های NRC). در نهایت، قیمت از ناحیه بیس خارج شده و حرکت صعودی را ادامه می‌دهد.

دراپ بیس دراپ (DBD – Drop Base Drop): در این ساختار، ابتدا بازار به سمت پایین حرکت می‌کند که به عنوان دراپ (Drop) شناخته می‌شود. سپس بعد از حرکت نزولی، قیمت به یک ناحیه بیس می‌رسد که در آن تقاضا و عرضه در تعادل هستند. این بیس نیز می‌تواند شامل یک یا چند کندل ناحیه حرکت باشد. در نهایت، قیمت از ناحیه بیس خارج شده و حرکت نزولی را ادامه می‌دهد.

دراپ بیس رالی (DBR – Drop Base Rally): در این ساختار پرایس اکشن آر تی ام، ابتدا بازار به سمت پایین حرکت می‌کند و دراپ را تشکیل می‌دهد. سپس بعد از حرکت نزولی، قیمت به یک ناحیه بیس می‌رسد که در آن تقاضا و عرضه در تعادل هستند. در نهایت، قیمت از ناحیه بیس خارج شده و حرکت صعودی را آغاز می‌کند.

رالی بیس دراپ (RBD – Rally Base Drop): در سبک پرایس اکشن آر تی ام این ساختار، ابتدا بازار به سمت بالا حرکت می‌کند و رالی را تشکیل می‌دهد. سپس بعد از حرکت صعودی، قیمت به یک ناحیه بیس می‌رسد که در آن تقاضا و عرضه در تعادل هستند. در نهایت، قیمت از ناحیه بیس خارج شده و حرکت نزولی را آغاز می‌کند.

این ساختارها با توجه به ترکیب رالی (حرکت صعودی)، دراپ (حرکت نزولی) و بیس (ناحیه تعادل)، به تشخیص و پیش‌بینی تغییرات در حرکت قیمت‌ها کمک می‌کنند. تحلیلگران پرایس اکشن RTM از این الگوها برای تشخیص موقعیت‌های مختلف بازار و ایجاد استراتژی‌ها استفاده می‌کنند.

آموزش پرایس اکشن RTM

نحوه ترسیم زون عرضه و تقاضا در پرایس اکشن RTM

برای ترسیم زون‌های عرضه و تقاضا در تحلیل پرایس اکشن آر تی ام، می‌توان از روش‌های مختلفی استفاده کرد. یکی از این روش‌ها که به آن “Body to Shadow” نیز گفته می‌شود، به ترسیم زون‌ها بر اساس بدنه و سایه کندل‌های بیس می‌پردازد. در این روش، شما می‌توانید با توجه به بدنه و سایه کندل‌های بیس، نواحی عرضه و تقاضا را تشخیص دهید. مراحل این روش به شکل زیر توضیح داده می‌شود:

  1. شناسایی کندل‌های بیس: در ابتدا، باید کندل‌های بیس را شناسایی کنید. این کندل‌ها معمولاً دارای بدنه کوچکتری نسبت به سایه هایشان هستند و نشانگر تنش میان خریداران و فروشندگان در بازار می‌باشند.
  2. تشخیص ناحیه زون: با توجه به بدنه و سایه کندل‌های بیس، می‌توانید ناحیه‌های عرضه و تقاضا را تشخیص دهید. برای زون تقاضا در پرایس اکشن آر تی ام، معمولاً به نواحی با بدنه‌های بزرگتر و دنباله‌های کوچکتر توجه می‌شود. برای زون عرضه، به نواحی با بدنه‌های کوچکتر و دنباله‌های بزرگتر توجه می‌شود.
  3. تائیدیه سیگنال: بعد از شناسایی ناحیه زون، باید منتظر بمانید تا قیمت دوباره به این زون برسد و به آن واکنش نشان دهد. این واکنش ممکن است تاییدیه سیگنال معاملاتی شما باشد. در این مرحله، می‌توانید به دنبال الگوها دیگر جهت تصمیم‌گیری معامله باشید.

مهم است که در ترسیم زون‌ها در پرایس اکشن RTM دقت داشته باشید و با تجربه به تشخیص زون‌های معتبر و تائیدیه سیگنال‌ها بپردازید. همچنین، ترکیب این روش با سایر ابزارها و تکنیک‌های تحلیلی می‌تواند به تصمیم‌گیری معاملاتی دقیق‌تر کمک کند.

در روش دوم برای ترسیم زون‌ها، از سقف تا کف کندل‌های بیس استفاده می‌شود. این روش به نام “Shadow to Shadow” نیز شناخته می‌شود و به این صورت عمل می‌کند:

  1. شناسایی کندل‌های بیس: به طور مشابه با روش اول، ابتدا باید کندل‌های بیس را شناسایی کنید.
  2. تشخیص ناحیه زون: با استفاده از سقف تا کف قیمت کندل‌های بیس، می‌توانید ناحیه‌های زون عرضه و تقاضا را تشخیص دهید. اگر قیمت به سمت کف کندل بیس حرکت کرده باشد، این ناحیه ممکن است زون تقاضا باشد. همچنین، اگر قیمت به سمت سقف کندل بیس حرکت کرده باشد، این ناحیه ممکن است زون عرضه باشد.
  3. تائیدیه سیگنال: بعد از تشخیص ناحیه زون، باید منتظر بمانید تا قیمت دوباره به این زون برسد و به آن واکنش نشان دهد. این واکنش می‌تواند تاییدیه سیگنال معاملاتی شما در سبک پرایس اکشن آر تی ام باشد. .

باید توجه داشت که هر دو روش ترسیم زون‌ها (Body to Shadow و Shadow to Shadow) به تجربه و تفکر شما بستگی دارد. همچنین، نحوه تعیین پهنای زون نیز می‌تواند تاثیر بزرگی بر ریسک و موفقیت معاملات به سبک پرایس اکشن آر تی ام داشته باشد.

انواع زون در پرایس اکشن آر تی ام

در ادامه انواع زون را معرفی خواهیم کرد:

زون اصلی یا آتنتیک

زون‌های اصلی یا آتنتیک در پرایس اکشن RTM، به نواحی از نمودار قیمت اشاره دارند که توسط خود قیمت ایجاد شده‌اند و تا حدی از تنش میان خریداران و فروشندگان نشات گرفته‌اند. این نواحی به عنوان نقاط قوت و تغییرات قیمتی مهم در بازار شناخته می‌شوند و معمولاً براساس واکنش‌های قیمت به سطوح قیمتی قبلی شکل می‌گیرند.

برای ترسیم زون‌های اصلی یا آتنتیک در پرایس اکشن آر تی ام، دو روش معمول می‌تواند استفاده شود:

  • ناحیه بیس برای ترسیم زون: اگر کندل‌های بیس به طور واضح شناسایی نشوند یا قیمت سریعاً تغییر مسیر داده باشد، می‌توانید سایه های کندل تا بدنه کندل را به عنوان ناحیه بیس و اصلی برای ترسیم زون اصلی در نظر بگیرید.
  • ناحیه بیس برای کندل‌های کوچک: در صورتی که کندل قیمتی کوچک باشد، می‌توانید نصف دنباله تا بدنه کندل را به عنوان ناحیه بیس در نظر بگیرید.

ترسیم زون‌های اصلی یا آتنتیک در پرایس اکشن آر تی ام نیازمند دقت و تجربه است. بهترین روش برای تایید زون‌های اصلی، مشاهده نداشتن زون‌های دیگر در محدوده مشخص شده است. اگر در نواحی قبلی تنها زون‌های آتنتیک وجود داشته باشد، می‌توان ناحیه‌ای که شما ترسیم کرده‌اید را به عنوان زون اصلی تایید کرد.

زون واکنشی یا ثانویه (Reaction Zone)

این زون پس از وقوع واکنش در یک زون اصلی یا آتنتیک شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، پس از انتهای حرکت شارپ در زون اصلی، زون واکنشی به وجود می‌آید. در سبک پرایس اکشن RTM این زون دارای قدرت کمتری نسبت به زون اصلی است و معمولاً با تراکنش‌های کمتری همراه است. در واقع، قیمت به طور ثانویه به این زون واکنش نشان می‌دهد و حرکت اصلی بازار از زون اصلی شروع شده است.

زون تازه یا فرش (Freshness Zone)

در پرایس اکشن آر تی ام این زون به معنای این است که قیمت قبلاً به محدوده عرضه یا تقاضا مربوطه برخورد نکرده است. به عبارت دقیق‌تر، قبل از ایجاد این زون، قیمت به آنجا نرسیده است. این نوع زون دارای قدرت بیشتری است چرا که تازه و بدون هیچ تغییر قبلی در قیمت شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، انتظار می‌رود قیمت با واکنش به این زون، به سمت تغییر جهت رود.

زون عرضه و تقاضا

بهینه سازی زون ها در پرایس اکشن RTM

بهینه‌سازی مناطق زون به معنای تحلیل و انتخاب بهترین نواحی زون برای ورود به معاملات است. این بهینه‌سازی به معامله‌گران کمک می‌کند تا با دقت بیشتری مناطق زون را تعیین کنند و به ازای هر معامله، اطمینان بیشتری داشته باشند.

برای مثال، معامله‌گران سبک پرایس اکشن RTM می‌توانند با توجه به تحلیل نمودارهای قیمت ماهیانه، هفتگی و روزانه، مناطق زون را تعیین کنند. سپس با توجه به تحلیل نمودارهای هفتگی، روزانه و یکساعته، ناحیه زون را بهینه‌سازی کنند. در نهایت، با تحلیل نمودارهای روزانه، یکساعته و به صورت تکنیکی تازه‌ترین اطلاعات را از نمودارهای ۱۵ دقیقه و ۵ دقیقه دریافت کنند.

این روش در پرایس اکشن RTM به معامله‌گران کمک می‌کند تا با توجه به زمانی که برای تحلیل دارند و استراتژی معامله‌ای که دنبال می‌کنند، به نواحی زون با دقت بیشتری بپردازند و تصمیم‌گیری‌های بهتری انجام دهند. با این روش، معامله‌گران می‌توانند پوزیشن های معاملاتی بهینه‌تری را شناسایی کنند و ریسک خود را کاهش دهند.

الگوی فلگ لیمیت

الگوی فلگ لیمیت یکی از مهمترین الگوها در پرایس اکشن آر تی ام است و می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا نقاط ورود و خروج بهتری در بازار پیدا کنند. این الگو نشانگر تغییرات قوی در تعادل بین خریداران و فروشندگان است و معمولاً در اطراف سطوح حمایت و مقاومت مهم مانند سطوح SR ماژور تشکیل می‌شود.

ناحیه شکست سطح حمایت یا مقاومت ماژور (SR) نقطه شروع تشکیل الگوی فلگ لیمیت در پرایس اکشن RTM است. این ناحیه با شکست قدرتمند و با توانمندی از سطح SR رخ می‌دهد. سپس پس از شکست، قیمت با یک کندل مومنتوم قوی به طرف محدوده‌ای حرکت می‌کند که مانند یک پرچم یا فلگ به نظر می‌رسد. این محدوده به عنوان بیس یا محدوده انتظار نقطه ورود به معامله شناخته می‌شود. سپس پس از شکست از این بیس، قیمت با افزایش قوی به سمت جهت اصلی حرکت خود (معمولاً تغییر جهت پیشین) حرکت می‌کند.

به طور خلاصه، الگوی فلگ لیمیت در سبک پرایس اکشن RTM نشان‌دهنده شکست قدرتمند سطح SR ماژور و تشکیل محدوده بیس پس از شکست است. این الگو معمولاً به عنوان سیگنال قوی برای ورود به معامله در جهت شکست سطح SR استفاده می‌شود.

الگوی فلگ لیمیت

کندل بیس در الگوی فلگ لیمیت

کندل بیس در الگوی فلگ لیمیت نشان‌دهنده محدوده‌ای از قیمت است که به عنوان ناحیه انتظار برای ورود به معامله در اطراف سطوح حمایت و مقاومت مهم مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کندل بیس محلی است که خریداران و فروشندگان مهم بازار، مانند بانک‌ها و موسسات مالی، منتظر ورود به بازار هستند.

وقتی قیمت به سطح حمایت یا مقاومت مهم (SR) می‌رسد و از آن عبور می‌کند، تنش و جذب خریداران یا فروشندگان به این ناحیه افزایش می‌یابد. این تنش میان قوی‌ترین بازیگران بازار، موجب شکل‌گیری کندل بیس می‌شود. این کندل به‌صورت نسبتاً کوتاه می‌تواند شامل بدنه‌ای باشد که به اطراف خود تنگ‌شده است، مشابه به شکل یک پرچم یا فلگ. این محدوده انتظار در پرایس اکشن RTM برای ورود به معامله در جهت شکست سطح SR است.

در پرایس اکشن آر تی ام این کندل بیس نشان‌دهنده نقطه‌ای است که بازیگران بزرگ منتظر می‌مانند تا بازار به آن بازگردد تا سفارشات خود را اجرا کنند. در این موقعیت، اگر قیمت به محدوده بیس بازگردد و با شکست از آن عبور کند، باعث حرکت شدید بازار به جهتی خواهد شد. این الگو به‌طور کلی نشان‌دهنده نیروی قوی در بازار و تغییر جهت حرکت قیمت است.

الگوی FTR (Fail to Return)

الگوی FTR (Fail to Return) یک الگوی قدرتمند در تجزیه و تحلیل نمودارهای قیمتی پرایس اکشن RTM است که به تحلیل شکل‌گیری و تغییرات سطوح حمایت و مقاومت کمک می‌کند. این الگو به‌ویژه برای شناسایی سیگنال‌های ورود به معامله از پولبک‌ها، که در مقاله اردر بلاک آن را توضیح دادیم، و تغییر جهت حرکت قیمت مفید است.

در الگوی FTR، در پرایس اکشن RTM ابتدا یک سطح حمایت یا مقاومت شکل می‌گیرد و قیمت از آن سطح عبور می‌کند. اما در پولبک به سمت این سطح، قیمت ناموفق می‌ماند و به محدوده‌ای نزدیک به این سطح بازگشت می‌کند. سپس با دوباره خروج از این محدوده، قیمت با قدرت از سطح حمایت یا مقاومت دوم (که در اثر شکل گیری الگوی FTR ایجاد شده است) عبور می‌کند و به جهت حرکت اصلی بازار ادامه می‌دهد.

به طور کلی، الگوی FTR در پرایس اکشن RTM به عنوان یک اشاره به ضعف در شکل‌گیری سطوح حمایت و مقاومت و تغییر جهت حرکت قیمت در نقاط مهم در نمودار قیمتی استفاده می‌شود. تشخیص این الگو نیاز به تجربه و تمرین دارد و معامله‌گران با استفاده از این الگو ممکن است تصمیم‌گیری‌های بهتری در مورد ورود یا خروج از معاملات خود داشته باشند.

الگوی FTR (Fail to Return)

الگوی Caps در پرایس اکشن آر تی ام

الگوی Caps یک الگوی بازگشتی در تحلیل نمودارهای قیمت در پرایس اکشن آر تی ام می‌باشد که به ندرت در بازار‌های مالی دیده می‌شود. این الگو تلاش دارد تا تغییر جهت روند بازار را نشان دهد و بعد از شکست الگو، ممکن است بازار به سمت معکوس تغییر کند.

در واقع، هدف اصلی الگوی Caps از مختصر کردن دست‌کاری بازیگران بزرگ در بازار (مانند موسسات مالی و بانک‌ها) یا همان اسمارت مانی است. این الگو به ویژه برای جلوگیری از فریب تریدرهای تازه وارد به بازار طراحی شده است.

در پرایس اکشن RTM ساختار الگوی Caps بر اساس دو ساختار RBR (Rally-Base-Rally) یا DBD (Decline-Base-Decline) شکل می‌گیرد. ابتدا یک کندل مومنتوم قوی (رالی قوی) مشاهده می‌شود که نشان دهنده حضور بازیگران بزرگ در بازار است. سپس بازار به بیس انتقال می‌یابد که توسط برخی از بازیگران به عنوان نقطه‌ای برای سیو سود استفاده می‌شود. در ادامه، بازار به سمت بالا یا پایین جهت‌گیری می‌کند تا تریدرهای کوچکتر وارد بازار شوند. اما بازیگران بزرگ مجدداً  take profit می‌کنند و با حرکت شارپ، جهت روند بازار را عوض می‌کنند.

زون ها در الگوی Caps

در طی این مراحل، دو نوع زون در الگوی Caps پرایس اکشن RTM وجود دارد:

  • زون سیو سود: مرحله ای که بازیگران بزرگ سیو سود می‌کنند.
  • زون فریب معامله‌گران: مرحله‌ای که بازار به سمت آن حرکت کرده و معامله‌گران کوچکتر به بازار وارد می‌شوند.

زون ها در الگوی Caps

جمع بندی

در این مقاله از آموزش فارکس بروکرلند به آموزش سبک پرایس اکشن RTM پرداختیم و سعی نمودیم مواردی را که برای این روش معامله گری در  بازار فارکس نیاز دارید در اختیارتان بگذاریم. امیدواریم این آموزش شما را با این سبک آشنا کرده باشد. ممنون از همراهی شما، سوالات و نظرات خود را برای ما بگذارید.

5 1 رای
امتیاز به این مطلب
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها